همیشه عاشق

Tuesday, February 06, 2007

بسوي خانه


گر از اين منزل ويران بسوي خانه روم
دگر آنجا كه روم عاقل و فرزانه روم
زين سفر گر به سلامت به وطن باز رسم
نذر كردم كه هم از راه به ميخانه روم
تا بگويم كه چه كشفم شد از اين سير و سلوك
به در صومعه با بربط و پيمانه روم
آشنايان ره عشق گرم خون بخورند
ناكسم گر به شكايت سوي بيگانه روم
بعد از اين دست من و زلف چو زنجير نگار
چند و چند از پي كام دل ديوانه روم
گر ببينم خم ابروي چو محرابش باز
سجده شكر كنم وز پي شكرانه روم
خرم آن دم كه چو حافظ به تولاي وزير
سرخوش از ميكده با دوست به كاشانه روم

حافظ شيرازي